چرا تاکتیکهای اقتصادی دولت سیزدهم جواب نمیدهد؟
تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۶۱۸۱۰
فرارو- ساعت کاری کارمندان در فصل گرم، با هدف صرفهجویی در مصرف انرژی طراحی شد، اما پس از بازخوردها و مشاهده نتایج چند بار تغییر کرد. آخرین تغییر با پیشنهاد قالیباف و پذیرش رئیسی صورت گرفت و سبب شد تا برخی منتقدان طرح تغییر ساعت کار را از اساس کارشناسینشده ارزیابی کنند. دنیای اقتصاد در گزارشی نوشت که با اجرای تغییر ساعت کار، مترو مجبور است خدمات بامدادی خود را یک ساعت زودتر شروع کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو، انتقاد از طرح احتمالاً کارشناسینشده تغییر ساعت کار، در کنار مسائلی از قبیل افزایش آلودگی هوا با مازوتسوزی، قرار گرفتن مجدد ایران در فهرست سياه FATF در کنار میانمار و کره شمالی و از دست رفتن زمان طلایی برای مذاکره این سوال را بین افکار عمومی ایجاد کرده که چرا ساختار دولتی در تصمیمگیریهای اقتصادی منفعل یا ناموفق ظاهر میشود؟ عوارض تصمیمات اشتباه چیست و تبعات آن به عهده چه کسی است؟ فرارو برای ارائه پاسخ به این پرسشها با ۴ اقتصاددان گفتگو کرده است:
با مدیریت سنتی، جامعه صنعتی اداره نمیشودمهدی پازوکی، اقتصاددان در گفتگو با فرارو در خصوص علل تصمیمات اشتباه اقتصادی گفت: «ما با پدیدهها برخورد علمی و کارشناسی نمیکنیم. این در حالیست که در کشورهای توسعه یافته، رمز توسعه، تغییر مبانی علمی و فنی تولید، از سنتی به مدرن است. در جامعه در حال توسعه، روش سنتی است، اما هدف پیشرفت است و در نتیجه چنین رویکردی جواب نمیدهد. ما درگیر یک عقب ماندگی فکری شدهایم که میخواهیم با مدیریت سنتی یک جامعه صنعتی را اداره کنیم. این سیستم قطعا جواب نمیدهد و محکوم به شکست است. ما دچار یک «جهالت اقتصادی» شدهایم. این جهالت اقتصادی باعث شده کشور ما از برنامههای خود عقب بماند. طبق سند چشم انداز، قرار بود ایران شاگرد اول منطقه آسیای جنوب شرقی باشد. اما نه تنها شاگرد اول نشدیم بلکه از رقبای منطقهای نیز عقب افتادهایم. ما دچار بحران عقلانیت هستیم. در دوره احمدی نژاد، چون درآمدهای ارزی بالا بود (۶۰۰ میلیارد دلار نفت فروختیم)، بحران عقلانیت کمتر محسوس میشد. اواخر دوره آقای احمدی نژاد، نرخ تورم ۴۰ درصدی بود و رشد اقتصادی نیز منفی شده بود. پس از وی و در دولت آقای روحانی، برجام، تورم را تک رقمی کرد، پس مشخص شد که برجام برای اقتصاد کشور حائز اهمیت است، اما مجددا تندروها شرایط را تغییر دادند. اکنون نه تنها ابعاد فقر گسترش پیدا کرده است، بلکه بالاترین تورم طی سال گذشته در دولت آقای رئیسی ثبت شد.»
وی گفت: «تنها راه نجات، توجه به راهکارهای علمی است. این تصمیمگیریهای اشتباه فقط به اقتصاد ضربه نزده است بلکه به همه ابعاد زندگی ما ضربه وارد کرده است. در حال حاضر ضررهای جبران ناپذیری به محیط زیست کشور وارد شده است. تهران به لحاظ آلودگی در شرایطی است که حتی در تابستان نیز قابل سکونت نیست. متاسفانه تفکر ارتجاعی با هر نوع توسعه مخالف است. مفهوم توسعه فساد نیست. در کشورهای توسعه یافته حجم فساد محدود است. مشکل ما دیدگاه سنتی است، منظور از سنت، روش تولید مبتنی بر اصول قبل از انقلاب صنعتی است. نمیتوان با طرز تفکر قلقلک میرزایی امور را اداره کرد؛ طرز تفکری که بر اقتصاد فعلی ما حاکم است همان طرز تفکری که است که به سفارت بریتانیا در تهران حمله کرد. دولت نمیخواهد با مشکلات برخورد علمی داشته باشد، در حال حاضر در کشور نیروهای متخصص و کارامد، کم نداریم. اما عقب گرد کرده ایم و افرادی را در پستهای مهم میبینیم که چندان شایسته نیستند. چند نفر از وزرا و سفرای ما تسلط کامل بر زبان انگلیسی دارند و انتخابشان دقیقا بر اساس دانش و تخصص بوده است؟ جهان مدرن را اندیشههای مدرن اداره میکنند و نه ابزارهای مدرن.»
تغییر مکرر در تصمیمات، بیثباتی اقتصادی را تشدید میکندوحید شقاقی، اقتصاددان درخصوص از دست رفتن فرصتها در سایه ضعفهای تصمیمگیری به فرارو گفت: «مفهوم «زمان» در دهه سوم قرن بیست و یکم بسیار ارزشمند شده است. اگر دولت یک کشور، درک درستی از تحولات و شتاب تغییرات نداشته باشد، میتواند برای مردم آن کشور تبعاتی فاجعه آمیز داشته باشد. شاید در قرن بیستم اگر تصمیم اشتباهی گرفته میشد و زمان از دست میرفت، هزینه از دست رفتن زمان به اندازه ۵ تا ۱۰ سال بود، اما اکنون، اگر زمان را از دست بدهید، ممکن است فرصت از دست رفته دیگر امکان بازگشت یا رقابت را نداشته باشد. به همین دلیل است که تصمیمات باید به هنگام و عقلانی گرفته شود تا زمان را از دست ندهیم. ما دیگر فرصتی برای اشتباه نداریم. در هر تصمیمی که دولتها میگیرند، مردم چارهای برای تطابق خود با این تغییرات ندارند و زمانی که تصمیم تغییر میکند، یک هزینه بازگشت نیز به جامعه تحمیل میشود.»
وی افزود: «ما در بحث برجام نیز زمان زیادی را از دست دادیم. همین توافق موقت یا گام به گام را میشد سه سال پیش انجام داد و به جای این که به دنبال خواستههای بزرگ و برجام پیشین باشیم، همین توافق موقت را تثبیت میکردیم و سپس به شکل موازی به احیای توافق بزرگ میپرداختیم. حتی اگر برجام بزرگ احیا نمیشد، حداقل به توافق گام به گام رسیده بودیم. اما این فرصت را همزمان با افزایش چشمگیر قیمت نفت که تا ۱۲۰ دلار هم رسیده بود، از دست دادیم، هم اکنون قیمت جهانی نفت به زیر هفتاد دلار رسیده است. در بحث ارتباط با همسایگان، پیمانهای منطقهای و حل و فصل مشکلات منطقهای نیز باید زودتر تصمیم میگرفتیم. در خصوص FATF، کشور میتوانست زودتر وارد فاز تصمیم گیری شود. کشورهای منطقه با شتاب در حال حرکت به سمت جلو هستند، اگر مدام زمان را از دست بدهیم و اشتباهات را تکرار کنیم، شکاف بین ما و کشورهای منطقه جبران ناشدنی خواهد شد.»
این کارشناس اقتصادی در پاسخ به پیامدهای این شرایط گفت: «اگر تصمیم گیریها در کشور کارشناسی شده و عقلانی نباشد، بیش از دولت ها، مردم متضرر میشوند. برای مثال فرض کنید یک خانواده به علت تغییر ساعات کار ادارات برای فرزند خود پرستار استخدام کرده، یا یکی از اعضای خانواده تصمیم به دورکاری گرفته است، وقتی تصمیم دولت عوض میشود، هزینه این تصمیم غلط بر دوش همین مردم است. تصمیم گیریهای مهم در کشورمان نیاز به نگرش رو به آینده و کار کارشناسی دارد که در سایه رصد تحولات جهانی و نگرش درست نسبت به ظرفیتهای داخل کشور امکان پذیر است. تاثیر تصمیم گیریهای دولت یا بر اقتصاد کلان است یا بر اقتصاد خرد؛ بنابراین باید از رفتارهای آنی و هیجانی و تغییرات مکرر قوانین و مقررات و آیین نامهها پرهیز کنیم. اقتصاد ایران در حوزه اقتصاد خرد و کلان درگیر پیش بینی ناپذیری و التهاب است، بنابراین دولتها نباید تصمیماتی بگیرند که به این شرایط دامن میزند. هزینه بی ثباتی در تصمیمات، بیشتر از خود تصمیمات است. تغییرات مکرر در تصمیم گیریهای دولت، بی ثباتی اقتصادی کشور را تشدید میکند. معتقدم برای اصلاح شرایط فعلی باید همه تصمیمات آتی دولت بر اساس آینده باشد. دوم این که تصمیمات به موقع گرفته شود و تصمیمات با حداکثر عقلانیت اتحاذ شود. بدون این سه عامل شاهد افزایش پیش بینی ناپذیری اقتصادی خواهیم بود.»
تصمیمهای غیرکارشناسی برای مردم هزینهزایی میکندمسعود دانشمند، اقتصاددان، در گفتگو با فرارو در خصوص علل برگشت خوردن برخی تصمیمات دولت گفت: «وقتی یک مسئله مهم روی میز دولت قرار میگیرد باید توسط کارشناسان بررسی شود. قرار نیست همه افراد در دولت بر همه امور مسلط باشند، اما میتوانند موضوعات تخصصی را در کارگروههای تخصصی بررسی کنند. وقتی دولت روی تبعات تصمیمات خود مسلط نباشد شاهد تصمیم گیریهای عجیب خواهیم بود. در باره مجلس نیز با همین معضل رو به رو میشویم. طرح تغییر ساعات کاری هیچ تاثیری روی مصرف سوخت و انرژی نداشته و در نتیجه دولت تصمیم گرفته به روال پیشین بازگردد. اساسا فلسفه تصمیم مجلس برای تغییر ندادن ساعت زمستان و تابستان، زیر سوال رفته، چون هیچ تاثیری در مصرف انرژی نگذاشته است. همه کشورهای دنیا به دنبال افزایش استفاده از انرژیهای پاک از جمله انرژی خورشیدی هستند، ولی در کشور ما هنوز سوختهای فسیلی حرف اول را میزنند. این وابستگی به سوختهای فسیلی خود، باعث آلودگیهای زیست محیطی و آسیب رسیدن به لایه اوزون میشود.»
وی افزود: «تصمیم گیری در کشور باید بر مبنای تصمیم سازی باشد. ما روند تصمیم سازی را حذف کرده ایم و مستقیم وارد تصمیم گیری میشویم. ما نهادی داریم به عنوان مرکز پژوهشهای مجلس که از نمایندگان مجلس تشکیل شده است. بررسیهای این مرکز میتواند به تصمیم گیریهای دولت کمک کند. علت این که میبینیم چنین تصمیمات عجیبی گرفته میشود این است که فرایند تصمیم گیری به درستی عمل نمیکند. این نکته را هم فراموش نکنیم که وقتی فرایند تصمیم گیریها بر اساس کارشناسیهای درست، شکل نگیرد، هر اندازه که دور بچرخد و حتی توسط نهادهای بالادستی از جمله سران قوا بررسی شود، نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. این نوع رفتار، هیچ دستاوردی نخواهد داشت، به جز هزینه زایی برای مردم.»
دانشمند ضمن اشاره به مشکلات حل نشده دیگری از جمله FATF گفت: «برخورد دولتمردان با مسائلی مانند FATF نیز اشتباهات زیادی را شامل میشود. این اصلا عجیب نیست که ما برخی قوانین FATF را قبول نداشته باشیم یا اختلاف نظر داشته باشیم، همانطور که قرار نیست سران FATF تمامی نظرات ما را قبول داشته باشند، این جا است که میتوانیم با گفتگو، بخشی از مشکلات را حل کنیم. قهر کردن با جهان در زمینههای مختلف، عجیبترین رفتاری است که در حوزههای اقتصادی و سیاسی در پیش گرفته ایم. ما از اعضای اولیه توافق نامه عمومی تعرفهها و تجارت GATT، General Agreement on Tariffs and Trade بودیم که در سال ۱۹۹۵ تبدیل شد به سازمان توسعه تجارت. ایران در همان دوره قهر کرد و جدا شد. اما این سازمان کار خود را ادامه داد و اکثر کشورهای جهان عضو آن شدند از آن تاریخ به بعد ما ۲۲ بار درخواست عضویت دادیم و در نهایت در دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی به عنوان عضو ناظر و برای مدت محدودی پذیرفته شدیم. در نتیجه ما زیان عدم عضویت در سازمان توسعه تجارت را نیز متحمل میشویم. همیشه هر قانونی تبصرهای دارد. چرا از گفتگو فرار میکنیم؟ بخشی از عدم هوشمندی تصمیم گیران در همین انجماد روابط و عدم گفتگوها نهفته است.»
مرتضی افقه، اقتصاددان، به فرارو گفت: «نظام ارزشی حاکم بر تصمیم گیری و تصمیم سازی در کشور بر اساس اولویتهای ایدئولوژیک طرح ریزی شده است. در حالی که اولویتها باید رفاه اجتماعی، معیشت مردم، رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی باشد. کلیه سیستمهای تصمیم گیری و اداری و اجرایی نیز بر همین اساس شکل گرفته و مدیران و کارکنان و کارگزاران بر همین اساس انتخاب میشوند. درواقع به جای شایسته سالاری، شایسته سالاری مبتنی بر ایدئولوژی و گرایشهای سیاسی استفاده میشود. اگرچه این موضوع در دولتهای پیشین نیز دیده میشد، اما متاسفانه دولت فعلی چکیده کامل همین نکتهای است که اشاره کردم و به همین دلیل یکی از ضعیفترین دولتهای پس از انقلاب شکل گرفته است. دولت فعلی متشکل از مدیران کم تجربه، ضعیف و با افکاری مغایر با شاخصههای توسعه یافتگی است. نتیجه بی تخصصی و در اولویت نبودن رفاه مردم همین شرایطی خواهد بود که میبینیم.»
وی افزود: «تغییر ساعات کاری ادارات و انصراف از این تصمیم تنها یک نمونه کوچک از اتلاف وقت و انرژی مردم است. خروج از FATF نیز، یکی از مصادیق همین تصمیم گیریهای اشتباه در دولت فعلی است که در سایه تسویه حساب با دولت قبلی انجام شد. اگرچه تاثیر تداوم تحریمها و فشارهای اقتصادی بر ایران، را به شکل محسوسی میبینیم، اما دولت به علت عدم درآمد کافی در حال افزایش فشار بر مردم در سایه درآمدهای مالیاتی است. این در حالی است که دولت وعده داده بود پس از سر کار آمدن به افزایش رفاه اجتماعی کمک خواهد کرد. این که دولتمردان پیش از انتخابات نمیدانستند که برخی وعدهها قابل تحقق نیست و وعده دادند، یا میدانستند و برای کسب رای وعده دادند، به جای خود قابل بحث است، اما نتیجه این است که اکنون هم خود دولت دچار مشکل شده و هم مردم را درگیر بی تدبیریهای خود کرده اند. بزرگترین علت تفاوت بین تصمیم گیری مدیران در دیگر کشورها و ایران این است که در دیگر کشورها به اصل انسان محوری در مدیریت منابع مادی و طبیعی توجه میشود. آنها به دنبال استفاده از لایقترین انسانها برای کسب مشاغل مهم هستند.»
افقه گفت: «برخی گروههای تندرو معتقدند که هزینه خروج از FATF یا عدم حضور در بازار رقابت جهانی هرچه باشد مهم نیست. ضمن این که برخی کارشکنیها در دولت پیشین هم حاصل همین طرز تفکر بود. فرصت احیای برجام نیز بارها در سایه همین نوع طرز فکرها از دست رفت. تیمی که در حال حاضر سر کار است، از تفکر ضد توسعهای حمایت میکند؛ تفکری که همه ساختارها را در خود فرو برده و شکل داده است.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: اقتصاد تورم برجام قیمت طلا و ارز قیمت موبایل تصمیم گیری تصمیم گیری ها دولت فعلی طرز تفکر ساعت کار دولت ها بر اساس کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۶۱۸۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آحاد مردم در نظارت و مدیریت اقتصادی مشارکت خواهند داشت
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان نظام ضمن تذکر برخی نکات برای تحقق شعار سال ۱۴۰۳، سال «جهش تولید با مشارکت مردم»؛ فرمودند: «یکی از موانع که مربوط به شعار سال [هم]هست، مداخلههای دولتی و حکومتی در مسائل اقتصاد است. این را ما سالها است داریم مطرح میکنیم. امسال بنده مسئلهی «مشارکت مردم» را در شعار سال قرار دادم، برای اینکه به امکانات مشارکت مردم بیشتر توجّه بشود و مردم در مسائل اقتصاد به معنای واقعی کلمه به عرصه بیایند. مردم یعنی توان مردم؛ توان مالی، توان فکری و ذهنی، توان ابتکاری؛ ابتکارات مردم وارد میدان بشود. ما سود میبریم.» ۱۴۰۳/۰۱/۱۵
در گفتگوی تفصیلی با سید احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی، وضعیت اقتصادی کشور و برنامههای دولت برای تحقق شعار سال ۱۴۰۳ یعنی «جهش تولید با مشارکت مردم» بررسی شد. خاندوزی معتقد است برای عملیاتی شدن مشارکت مردم در اقتصاد علاوه بر شفافیت، به نقشآفرینی مردم در لایههای مدیریتی، نظارت و تولید نیاز داریم.
ابتدا نگاهی به رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۲ داشته باشیم. برخی معتقدند بخش عمدهی این رشد اقتصادی بابت صادرات نفت بود؛ این افراد به رشد منفی بخش کشاورزی و رشد پایین بخش صنعت استناد میکنند. همچنین بخشی از رشد اقتصادی سال ۱۴۰۲ را نیز به استفاده از ظرفیتهای خالی بعد از دوران کرونا نسبت میدهند. نظر شما درباره رشد اقتصادی سال ۱۴۰۲ چیست؟
وقتی دولت در سال ۱۴۰۰ شروع به کار کرد، مبتنی بر آسیبشناسی وضعیت اقتصادی سالهای گذشته و دههی نود، به این جمعبندی رسید که باید بر روی دو محور تکیه کند. محور اول، خارج کردن اقتصاد ایران از وضعیت رکودی شدید بود. این وضعیت، ضعف توان تولید در کشور و تمام متعلقات آن مانند اشتغال، سرمایهگذاری، بهرهوری را شامل میشد و موجب کاهش شدید درآمد ملی و تولید ناخالص داخلی سرانهی کشور شده بود و متأسفانه قدرت خرید خانوارها را بهشدت کاهش داده بود. محور دوم، علاج وضعیت تورمی بود.
برای تدبیر این دو موضوع، در همان شش ماههی اول شروع به کار دولت سیزدهم، سندی تحت عنوان «نقشه راه رشد غیر تورمی» توسط وزارت اقتصاد و دارایی آماده و به ستاد هماهنگی اقتصادی دولت ارائه شد و با برخی اصلاحات توسط اعضای اقتصادی دولت به تأیید رسید.
سال ۱۴۰۲ در شرایطی آغاز شد که رسماً فرمان رهبر انقلاب صادر شد برای اینکه مهار تورم و رشد تولید اولویت شمارهی یک اقتصاد کشور باشد. این مسئله ما را بر آن داشت که به شکل جدیتر، رشد تولید و کاهش تورم را دنبال کنیم؛ لذا در اردیبهشتماه سال ۱۴۰۲ مصوبهای با اجماع نهادهای اقتصاد کلان دولت -یعنی سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی و بانک مرکزی- تنظیم و ابلاغ شد.
به نظر میرسید خروج ما از آن رکود دههی نود، صرفاً با کار بیشتر در حوزهی اقتصاد فراهم نمیشود. باید جهتگیریهای نو و رویکردهای تحولی در کنار تلاش بیشتر دستگاهها، فعالان اقتصادی، استانداران و وزرا اضافه شود و آن تغییر جهتگیریها، پنجرههای امیدآفرینی را برای فعالان اقتصادی باز کند. مجموعهی این تدابیر بحمدالله موجب شد که ما در سال ۱۴۰۲ نرخ رشد اقتصادی بالایی را نسبت به چند سال گذشته شاهد باشیم.
در مورد نرخ رشد سال ۱۴۰۰ که اولین سال دولت بود، میگفتند این چهار درصد نرخ رشد، ناشی از این است که شرایط کرونایی به پایان رسیده است. وقتی آن نرخ رشد چهار درصد در سال ۱۴۰۱ هم تکرار شد و در سال ۱۴۰۲ بالاتر از سالهای قبل شد نشان داد که نرخ رشد اقتصادی، نه به شرایط خروج از دوران کرونا برمیگشت و نه یک اتفاق استثنایی و تصادفی است.
در برخی محافل نیز این ادعا مطرح شده است که رشد اقتصادی سال ۱۴۰۲ ناشی از افزایش قیمت جهانی نفت است. مطلع هستید که در حسابداری رشد اقتصادی، تغییرات قیمت مهم نیست و رشد مقدار تولیدات نفتی در محاسبات لحاظ میشود. این افزایش میزان تولیدات نفتی در دولت سیزدهم هم ناشی از افزایش قدرت صادرات نفت است. متأسفانه در دورههای اخیر برخی از دولتها ادعا میکردند که با وجود تحریمها، جمهوری اسلامی نمیتواند نفت بیشتر صادر کند، اما تجربهی این دولت نشان داد که ما میتوانیم. الان متقاضی نفت صادراتی وجود دارد و ما به آن میزان تولید نفت نداریم که در اختیار آنها قرار بدهیم؛ بنابراین دستور کار دولت، افزایش میزان تولیدات نفت است تا بتوانیم صادرات بیشتری داشته باشیم. هیچ محدودیتی از جهت صادرات فعلاً پیش روی ما نیست. دیپلماسی اقتصادی آقای رئیسجمهور و دولت کمک کرده است به اینکه مانعها برطرف شود.
حتی بدون نرخ رشد ناشی از تولیدات نفتی، باز هم مجموع نرخ رشد سایر بخشهای غیرنفتی کشور، در همان حوالی چهار درصد است؛ بنابراین نرخ رشد غیرنفتی ما، مشابه سالهای گذشته، حدود چهار درصد است. با وجود تولیدات نفتی، این عدد -احتمالاً در آخرین دادههای مرکز آمار ایران- به بالای پنج درصد خواهد رسید.
برای پاسخ به این پرسش که آیا کیفیت این رشد واقعاً ناشی از بهبود و رونق در اقتصاد است یا نه، شواهد مختلفی به ما حکایت میکند که اتفاقاً رشد سال ۱۴۰۲ یکی از باکیفیتترین رشدهای اقتصادی تمام سالهای اخیر اقتصاد ایران است.
اولین شاخص، رشد سرمایهگذاری -بهعنوان یکی از عوامل رشد بلندمدت- است. آمارها نشان میدهند که تشکیل سرمایهی ثابت ناخالص کشور در نه ماهه (۱) سال ۱۴۰۲ بیش از ۴.۵ درصد رشد داشته است؛ بنابراین همزمان رشد سرمایهگذاری در اقتصاد ایران اتفاق افتاده است.
دوم اینکه همزمان با رشد اقتصادی، شاهد کاهش نرخ بیکاری در اقتصاد ایران بودیم. یکی از بهترین رکوردهای نرخ بیکاری تمام سالهای گذشتهی کشور مربوط به پاییز ۱۴۰۲ است که به زیر هشت درصد رسید. البته همزمان با کاهش بیکاری، مشارکت اقتصادی افزایش داشته است. این طور نیست که بگوییم، چون نرخ مشارکت کم شده پس نرخ بیکاری به شکل حسابداری و محاسباتی پایین نشان داده شده است.
سوم اینکه ما در حوزهی خارجی و تجارت بینالملل هم شاهد رشد قابل توجهی هستیم. به لحاظ وزنی حدود ۹ درصد میزان صادرات غیرنفتی کشور در سال ۱۴۰۲ افزایش داشته است. البته، چون قیمت محصولات پتروشیمی و فولادی در سال ۱۴۰۲ در بازارهای بینالمللی کاهش پیدا کردند، عایدی ارزی ما کمتر از سال قبل است، اما واقعیت این است که اگر قیمتهای جهانی کاهش پیدا نمیکردند، درآمد ارزی صادراتی ما هم مانند رشد وزنی صادراتمان افزایشی میشد.
چهارمین شاخص نیز سرمایهگذاری خارجی است؛ در سال ۱۴۰۲ یکی از بالاترین مقادیر سرمایهگذاریهای واقعی خارجی رقم خورد؛ نه فقط آن چیزهایی که تفاهم و امضا شده است بلکه آن چیزی که واقعاً منتج به عقد قرارداد و ورود سرمایهگذاری خارجی شده، حدود پنج و نیم میلیارد دلار در سال ۱۴۰۲ بوده است.
فعالان اقتصادی هم به جهت تسهیل محیط کسب و کار، این رشد اقتصادی را کاملاً درک میکنند. بر اساس آخرین نظرسنجیها در شاخصی که به «شامخ (۲)» معروف است، در پایان اسفندماه ۱۴۰۲، عدد بالای ۵۵ صدم را شاهد بودیم که یکی از اعداد خوب ایّام اخیر محسوب میشود و حاکی از امیدواری بیشتر فعالان اقتصادی نسبت به رونق و چشمانداز خرید در آینده است. همچنین صدور مجوزهای کسب و کار بهبود یافته است. امروز از طریق درگاه ملی مجوزها بیش از یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار نفر بدون هیچگونه کاغذبازی، بروکراسی، اتلاف زمان و فساد، مجوزهای خودشان را دریافت کردهاند.
همچنین در حوزهی گمرکات کشور، اقدامات خوبی برای تسهیل تجارت انجام شد. در سال ۱۴۰۲، تعداد بخشنامههای حوزهی تجاری و گمرکی کشور ۵۳ درصد کاهش یافت. پیشبینیپذیری خیلی خوبی فراهم شد، تا دیگر هر روز و هر ساعتی یک بخشنامهی غافلگیرکننده برای صادرکننده و تولیدکننده رقم نخورد.
ما توانستیم دو مصوبهی پیشبینیپذیر در سال ۱۴۰۲ از هیئت وزیران بگیریم؛ هم برای نرخگذاریها و قیمت خوراک در محصولات پتروشیمی و خوراک گاز صنایع کشور و هم در زمینهی مجموعهی تغییراتی که در همهی مقررات کسب و کار انجام میشود. دولت خودش را منضبط کرد و گفت هیچ تغییری نباید در عوارض و مجموعهی مقررات حوزهی کسب و کار در دولت انجام شود مگر اینکه از چند روز قبل -بعضی از حوزهها ۱۵ روز و بعضی تا ۹۰ روز- به اطلاع فعالان اقتصادی برسد. این اقدام در زمینهی پیشبینیپذیر کردن متغیرهای سیاستی بسیار گرهگشا و بیسابقه بود؛ بنابراین همهی شواهد حاکی از این است که نرخ رشد سال ۱۴۰۲ یک نرخ رشد کاملاً سازگار با همهی ابعاد بخشهای واقعی اقتصاد ایران و یکی از رشدهای کاملاً باکیفیت است.
با توضیحات شما میتوان گفت رشد حدود ۴ درصدی (بدون نفت) در سال ۱۴۰۲ با کیفیت بوده است. این خوب است، اما در شعار سال ۱۴۰۳ عبارت «جهش تولید» را داریم و میدانیم که منظور از جهش تولید، رشد کمّی بالا است. رسیدن به میانگین رشد ۸ درصدی در طول سالهای برنامهی هفتم نیز مطالبهی رهبر انقلاب است. ارزیابی شما از چالشها و موانع پیش روی تحقق رشد اقتصادی بالا در سال ۱۴۰۳ چیست؟ به عنوان مثال براساس دادههای مرکز آمار، رشد بخش تأمین آب، برق و گاز در هر سه فصل سال ۱۴۰۲ یعنی بهار، تابستان و پاییز منفی بود. آیا میتوان پیشبینی کرد که در سال جاری در تابستان کمبود برق برای صنایع خواهیم داشت و در زمستان کمبود گاز؟
نکتهای که درباره قیدهای رشد صنایع و رشد تولید در سال ۱۴۰۳ به آن اشاره کردید، از جمله قیدی که محدودکننده است، در مورد تأمین بخشی از منابع انرژی یا منابع تأمین مالی، دو قید بسیار مهم هستند. متأسفانه میراث دههی ۱۳۹۰، ناترازیهایی با شکاف بسیار بالا بین ظرفیت بالقوه و بالفعل کشور ایجاد کرده است. در این شکاف بالا و ناترازی جدی که هم در حوزهی تأمین گاز و هم در حوزهی تأمین برق وجود دارد، تلاش اصلی دولت این بوده است که با مجموعهای از اقدامات کوتاهمدت، زمینه را فراهم کند تا کمترین میزان تنگنا به تولیدکنندگان و صاحبان صنایع سرایت کند.
یک اتفاق مهم این است که بالاخره بعد از سالها حرف زدن، بازار مبادلهی گواهیهای صرفهجویی انرژی فعال شده است تا هر مجموعهای که کمتر انرژی مصرف میکند، بتواند منفعت این میزان انرژی صرفهجوییشدهی خودش را دریافت کند. چون در شرایط گذشتهی ما یک بخش صنعتی با بهرهوری پایین و اتلاف انرژی بالا با یک مجتمع صنعتی با بهرهوری بالا و کمترین میزان ورودی انرژی تفاوت ویژهای نداشت. ما باید نظام انگیزشی ایجاد کنیم تا خود فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان و صنایع بروند به سمت اینکه ببینند اگر فناوری و تکنولوژیشان را تغییر بدهند یا میزان مصرف انرژی را در قبال تولیدات خودشان کاهش بدهند، برایشان منفعت اقتصادی دارد.
اقدام دوم به کمک کردن دولت برای تأمین انرژی برمیگشت. اگر مجموعههایی بتوانند یک نیروگاهی در کنار مجموعهی اقتصادی خودشان ایجاد کنند، دولت برای آنها تسهیلات و کمکهای لازم را فراهم میکند و بعدها خودشان میتوانند از محل همین نیروگاه؛ برق مورد نیازشان را تأمین کنند یا برای گاز، ذخیرهسازیهای لازم را انجام دهند؛ لذا در صنایع مختلف پروژههایی تعریف شد، کمکها و تسهیلاتی پرداخت شد برای اینکه خود صنعت بتواند خودش را مصون و آسیبناپذیر کند یا آسیبپذیریاش را کاهش دهد.
این جهتگیریهایی است که در سال ۱۴۰۳ با جدیت بیشتری دنبال خواهند شد. ما در بستهی سال ۱۴۰۳ این را مصوب کردیم که باید حداقل ده روز قبل از اینکه اوج مصرف برق یا گاز شروع شود، به هر واحد صنعتی زمانبندیهای لازم اعلام شود تا آن واحد صنعتی بتواند برنامهریزی کند و اگر میخواهد تعطیلات هفتگی یا ایام تعمیرات صنعتش را در زمان اوج مصرف، جانمایی کند.
یک اتفاق مهم دیگر، در مورد ناترازیهای بخشهای مالی کشور بود. ما متأسفانه همزمان با شروع فعالیت دولت سیزدهم با یک ناترازی جدی در حوزهی مالیه و نظام پولی و بانکی دولت مواجه بودیم. اگر دولت ناترازی خودش را حل و فصل نکند از طریق تزاحم یا برونرانی بخش خصوصی، جا را برای آنها تنگ میکند؛ بنابراین دولتی که سهم بزرگتری را به خودش اختصاص میدهد، جای کمتری برای بهرهمندی بخش خصوصی باقی خواهد گذاشت، مگر اینکه ما این ناترازیها را چاره کنیم.
اتفاق بسیار مهمی که در حوزهی ناترازیهای مالی دولت رخ داد این است که ما بعد از اینکه بینظمیهای گستردهی بودجهای و مالی را بهسامان کردیم و حساب واحد خزانه را نه فقط برای دستگاههای دولتی بلکه برای شرکتهای دولتی هم فراهم کردیم، دیدیم منابع دولت اتفاقاً برای نیازهای جاری و روزمرهاش آن قدری هست که دولت محتاج استقراض از بانک مرکزی نشود. بعد از چند دهه برای اولینبار در تاریخ اقتصاد ایران، سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بدون اینکه خزانهی دولت از بانک مرکزی استقراضی بکند توانست بودجهی عمومی خودش را رتق و فتق کند. همچنین در سال ۱۴۰۲ اصابت در هدف پرداخت به ذینفع نهایی را هم محقق کردیم.
شما میدانید که رشدهای نقدینگی چهل و چند درصدی را ابتدا به ۳۱ درصد و بعد به ۲۴ درصد در پایان سال ۱۴۰۲ کاهش دادن، کار بسیار دشواری است. این مسئله انضباط خیلی سختگیرانهای را در شبکهی بانکی کشور مستولی کرده است. مجموعهی تدابیر انضباطی اعمال شد تا خود دولت بتواند از منابع خودش با بیشترین دقت و بهرهوری و کمترین هدررفت و انحراف و فساد استفاده کند و بالطبع زمینه را فراهم کرد تا بخش خصوصی کشور بتواند بیشتر از منابع اقتصادی بهرهمند شود.
یکی از نمونهها، اتفاقی است که در مورد انتشار اوراق شرکتی رخ داد. شرکتها در سال ۱۴۰۱ توانستند خیلی بیشتر از سال ۱۴۰۰ از ظرفیت بازار سرمایه در تأمین مالی خودشان استفاده کنند. سال ۱۴۰۲ هم علیرغم همهی فراز و فرودی که مجموعاً وضعیت بازار سرمایه داشت و وضعیت خیلی مطلوبی نبود، اما باز هم بیش از سال ۱۴۰۱ تأمین مالی بخشهای غیردولتی از طریق بازار سرمایه انجام شد. حتی دولت چشمش را بر منافع کوتاهمدت درآمدی خودش بست. گفت اگر قرار است رشد اقتصادی و سرمایهگذاری انجام شود و هر کسی منابعش را ببرد به سمت اینکه مجدد سرمایهگذاری کند و سود توزیع نکند، دولت از آن مالیات نمیگیرد. در واقع دولت به سرمایهگذاری معافیت مالیاتی داد. یکی از بزرگترین اعداد و ارقام افزایش سرمایهی تمام شرکتهای بخشهای غیردولتی و خصوصی کشور در سال ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ ناشی از این سیاستهای حمایتگرایانه بود که به ظاهر برای دولت تنگنای بودجهای ایجاد میکرد، اما در بلندمدت، چون نفعش به چرخهی رونق اقتصادی و تولید میرسد، مورد تأکید آقای رئیسجمهور بود.
در سیاستهای کلی برنامهی هفتم بر رسیدن به میانگین رشد اقتصادی ۸ درصدی از طریق افزایش بهرهوری کل عوامل تولید (منابع انسانی، سرمایه، فناوری و مدیریت) تأکید شده است. آن بحثی که در مورد مشوقهای مالیاتی فرمودید میتواند یک عامل افزایش بهرهوری باشد. آیا دولت طرحهای دیگری هم برای افزایش بهرهوری دارد؟
یک نکته عمومی درباره بهرهوری در دولت سیزدهم وجود دارد. وقتی دولت این تصمیم را میگیرد که علیرغم محدودیتهای خارجی و تحریمی، رونق تولید و اشتغال را افزایش بدهد، مجموعهای از اقدامات را انجام میدهد؛ از تصمیمات آقای رئیسجمهور در سفرهای استانی گرفته تا تدابیر و سیاستهایی که در مرکز اتخاذ میشود مانند تحرکات خارجی و بینالمللی، حل و فصل کردن مسائل مربوط به پیمانهای شانگهای و بریکس و غیره. همچنین تحرک اقتصادی که سرریز هدفگذاریهای جدیتر و حسابکشی و نظارتهای دقیقتر دولت و دستگاههای نظارتی است برای اینکه نرخ رشد اقتصادی بالاتری محقق بشود، بیکاری حتماً کاهش پیدا کند و تورم در مسیر نزول بیفتد. بعلاوه توجه به صادرات غیرنفتی و صادرات نفتی کشور، تشکیل سرمایهی ثابت یا سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی و مجموعهی تحرکات مشابه، یک رویهی فراگیر است که پیام لزوم بهرهوری بیشتر را به مجموعهی نظام اقتصادی منعکس میکند.
علاوه بر این تدابیر عام، مجموعهای از سیاستها و تدابیر خاص هم اتخاذ شد. طبق گزارشی که سازمان اداری و استخدامی در هیئت وزیران مطرح کرد، یکی از شاخصهای خیلی خوب بهرهوری کشور در مجموع هفت، هشت سال گذشته، شاخص سال ۱۴۰۱ است. آمار سال ۱۴۰۲ هم در مرحلهی محاسبه است.
آن تدابیر خاص چه بود؟ نکتهی اول این بود که دولت نسبت به افزایش میزان منبع و ورودی کاملاً حسابگرانه و دقیق و حتی سختگیرانه عمل کرد؛ چه در مورد خاتمهی طرحها و پروژههایی که باید انجام میگرفت، چه در مورد هزینههای جاری دستگاهها. با وسواس حدأکثری تلاش شد تا کمترین میزان افزایش بودجهی دستگاهها و شرکتها رقم بخورد. در عین حال هدفگذاریهای عملکردی دورتری برای دستگاه متصور شود و اتفاق بیفتد.
اینکه اجازه نمیدهیم برای چند برابر شدن خروجی، منابع مالی چند برابر شود، ثمرهاش این است که نسبت ستانده به نهاده در اقتصاد افزایش مییابد. دستگاهها ناچارند تلاش کنند بدون اینکه پول خیلی بیشتری در اختیارشان باشد، عملکرد بالاتری داشته باشند. این عملکرد، عمدتاً از طریق اصلاحات ساختاری است. اقتصاد نفتی در قدیم متأسفانه بروکراسی و دیوانسالاری فرساینده و ناکارآمدی را به جا گذاشته بود. برای اینکه دولت بخواهد از این دیوانسالاری نفتی ناکارآمد کُند به سمت یک دیوانسالاری چابک و سریع گذر کند، ظرفیت لازم وجود داشت، اما دولت باید سازمانها را برای این ظرفیت جدید بهخط میکرد. این مجموعهای از اقدامات بود که با آییننامههای خیلی سختگیرانهای ابتدای هر سال در هیئت وزیران مصوب و بعد ابلاغ و نظارت میشد.
نکته دوم حرکت کردن به سمت ظرفیتهای اقتصاد دانشبنیان بود که با خودش یک بهرهوری بالایی را همراه میکند؛ به این معنا که مجموعهی عملکرد دولت به سمت یک دولت الکترونیک برود، مردم بخش زیادی از خدمات را بتوانند از طریق پنجرهی خدمات دولت الکترونیک دریافت کنند و خود دستگاهها و سامانههای دولت هم با همدیگر متصل و یکپارچه شوند.
در گذشته خسّت اطلاعاتی وجود داشت. هر دستگاه احساس میکرد که اگر دسترسی سامانهاش به دستگاه دیگر داده شود، گویا یک بخشی از حیثیت سازمانی او خدشهدار شده است. دستور آقای رئیسجمهور مبنی بر این بود که همه باید بدون هیچگونه محدودیتی در اشتراکگذاری اطلاعات همکاری کنند. این موجب شد که شما امروز میبینید بخش زیادی از خدماتی که دستگاهها دارند انجام میدهند، از بسترهای سامانهای استفاده میشود. این سیاست، به رشد قابل توجه بهرهوری میانجامد.
خوب است مثالی از سازمان امور مالیاتی مطرح کنم؛ امروز بحمدالله بخش زیادی از تشخیص مالیاتی که به مؤدی ابلاغ میشود، اگر مؤدی به فرآیند دادرسی مالیاتی اعتراض دارد، قطعی کردن فرآیند دادرسی، تجدیدنظر بدوی و سایر فرآیندها همه در بسترهایی انجام میشود که دیگر نیازی به صرف هزینههای اضافی نیست. این نه تنها بهرهوری را بالا میبرد، بلکه شفافیت و پاسخگویی را نیز افزایش داده و به نظارتپذیر کردن، انضباط و کاهش فساد در اقتصاد ایران کمک میکند.
دستهی سوم تدابیر، استفاده از ظرفیتهای مردمی است؛ یعنی آزاد کردن پتانسیلها و ظرفیتهای مردمی که در اقتصاد ایران وجود داشت. دولتها عمدتاً به این ظرفیتهای مردمی روی خوش نشان نمیدادند، یک دیواری بین ادارات و دیوانسالاریها با بقیهی ظرفیتهای جامعه و مردم بود. امروز، اما اکثر دستگاهها دارند از ظرفیتهای نظارتی مردمی استفاده میکنند، مکانیزمهای سوتزنی خیلی فراگیر شده است، ما اعداد خوبی از چند صد میلیون تا چند میلیارد در ذیل وزارت اقتصاد بابت سوتزنیهای خیلی مؤثر پرداخت کردیم که توانست یک بخش خوبی از درآمدهای شناسایی نشده را به ما خبر دهد.
همین مسئله مولدسازیهای داراییهای دولت، موجب بهرهوری است. مصوبهی سران سه قوه در هیئت عالی مولدسازی، برای اولینبار همهی دستگاهها را ملزم کرد که اگر زمین، سوله، ساختمان و انبار بلااستفادهای دارید، باید به داراییهای مولد تبدیل کنید یا به بخش خصوصی واگذار کنید. اینکه میبینید این دولت بحمدالله دولت خاتمهدهنده پروژههای ناتمام است به خاطر این است که توانسته استفادهی بهرهورتری از همین منابع بکند. دولت امروز میگوید: آقای پیمانکار! درست است سازمان برنامه و بودجه منابع نقدی ندارد برای اینکه شما پروژهات را خاتمه بدهی، اما یک زمین در یک نقطهی خیلی خوب شهری وجود دارد، وزارت راه، وزارت نیرو، وزارت صنعت و امثالهم این را در اختیار قرار میدهند، شما آن پروژه را تمام کن؛ بنابراین افزایش بهرهوری در نیروی انسانی، بهرهوری در منابع مالی و بودجهای با آن دقتها و سختگیریها و حسابرسیها انجام میشود. بهرهوری در داراییهای غیرمنقول و املاک و مستغلات دولت، نخ تسبیح مرتبطکنندهی این تدابیر است. ارادهی دولت این است که ما علیرغم شرایط سخت با فعال کردن ظرفیتهایی که موجود بود و متأسفانه چشم بر روی آنها میبستند، بتوانیم با بهرهوری بیشتر، خروجی و رشد اقتصادی بالاتری را به دست بیاوریم.
تبیین راههای مشارکت مردم در تولید، از مطالبات مهم رهبر انقلاب است. برنامهی دولت و وزارت اقتصاد برای تبیین و به کارگیری مشارکت مردم چیست؟ مثلاً ممکن است برخی سهام عدالت را الگوی مطلوب مشارکت مردم بدانند. اساساً وجوه مشارکت مردم را چه میدانید؟
بعد از تأکید رهبر معظّم انقلاب یک اتفاق مبارک در دولت رخ داد. اولین پیشنویس برنامهی اقتصادی سال ۱۴۰۳ که در هیئت دولت مطرح شد، از همین زاویه به آن نقد شد. چون برای مشارکت مردم در برنامهی ۱۴۰۳ شاهد موارد محدودی بودیم. آقای رئیسجمهور مجدد دستور بررسی دادند. برنامه برگشت و جلسه با دستگاهها برگزار شد؛ فقط بر همین محور که چگونه میتوان مسئلهی مشارکت مردم را در سیاستها و تدابیر محقق کرد.
ببینید فراخوان و دعوت و همهی اینها لازم است، اما کافی نیست. ما به جهت میراثی که از دیوانسالاری نفتی دولتزدهی گذشته به ارث بردهایم، خیلی راه نرفته و کار نکرده در مورد جذب مشارکتهای مردمی داشتیم. یک بخش مشارکتطلبی مردم در حوزهی وظایف نظارتی اقتصاد است. این اتفاقات بحمدالله تا حد خوبی در سال ۱۴۰۲ رخ داد. شفافیت اطلاعات اقتصادی انجام شد؛ از شفافیت در صورتهای مالی همهی دو هزار شرکت دولتی و بخش عمومی -که تا پیش از این دولت اساساً شفاف نبود- تا شفافیت در ابربدهکاران بانکی، بیمهای، مالی و امثالهم، زمینه را برای نظارت عامهی مردم فراهم کرده است.
فراتر از حوزهی نظارت، حوزهی مدیریت و تولید اقتصادی است. حوزهی تولید یکی از مهمترین کلیدواژههایی است که میشود با درگاه ملی مجوزها آن را مترادف قرار داد؛ درواقع بسترسازی برای مشارکت عامه است. افرادی صاحب سرمایه یا صاحب ایده هستند، اما به جهت پیچوخمهای دستگاههای اجرایی اجازه نمییافتند به تولید ورود پیدا کنند. الان با تسهیل صدور مجوزها این مانع برداشته شده است.
در لایهی مدیریتی نیز مشکل این است که در یک جاهایی علیرغم اینکه به لحاظ حقوقی باید مردم - یعنی تعاونیها و بخش خصوصی - میآمدند میداندار میشدند، اما همچنان دولت میداندار بود. رهبر انقلاب این تذکر را در بهمنماه ۱۴۰۲ در دیدار تولیدکنندگان (۳) مطرح کردند. در اسفندماه آقای رئیسجمهور جلسهی شورایعالی اجرای سیاستهای اصل ۴۴ را تشکیل دادند و به تمام وزارتخانههایی که بنگاههایی را دارند که در آن بنگاه سهام دولت حدأقلی است، اما همچنان وزارتخانهها و دستگاهها هستند که دارند مدیریت میکنند، دستور دادند که از این تصدیگری و بنگاهداری خارج شوند و مدیریت را به بخش مردمی اقتصاد واگذار کنند. انشاءالله یکی از پیگیریهای ویژهی دولت در سال ۱۴۰۳ اجرای این فرمان رهبر انقلاب خواهد بود.
مثالی که شما در موضوع سهام عدالت به آن اشاره کردید، از این مصادیق است. مردم سهامدار بودند، اما اعمال حق مالکانهی خودشان را نداشتند. آخر سال سود سهام عدالت به حساب حدود ۵۰ میلیون از شهروندان کشور توزیع میشد و تمام. در حالی که به میدان آوردن ظرفیت مردمی مستلزم این بود که ما نوع نقشآفرینی سهام عدالت را در ۳۶ شرکت ارزندهی بورسی کشور -که سهام عدالتی هستند- بتوانیم تغییر دهیم. شورایعالی بورس در این زمینه مصوبهی بسیار خوبی داشت. در اولین اقدام، مقرر شد نمایندگی سهام عدالت در شرکتهای بورسی به خود کانون سهام عدالت برگردد. نمایندگان سهام عدالت که از سمت مردم انتخاب میشوند، بتوانند در کرسیهای هیئت مدیرهی شرکتها حضور پیدا کنند. البته باید یک صلاحیتهای اقتصادی و مالی داشته باشند که ادارهی اقتصادی آن شرکتها را دچار خلل تخصصی نکند و بیانگر نظرات کانونهای سهام عدالت باشد.
دومین اتفاق که شاید از اولی مهمتر است این است که اعضای هیئت مدیره ۳۱ شرکت سرمایهگذاری استانی سهام عدالت واقعاً برآمده از ارادهی مردم استان و منطقه باشند. در مجمع عمومی استان افراد به عنوان نمایندگان شرکتهای سرمایهگذاری استانی انتخاب شوند. در سه استان مجمع برگزار شده و نمایندگان مردمی برگزیده شدند. انشاءالله تا شش ماه آینده در تمام ۳۱ استان کشور این اتفاق میافتد.
مشابه این ظرفیتها ما فراوان داریم. به عنوان مثال یکی از پیگیریهایی که وزارت اقتصاد و دارایی شروع کرده استفاده از سرمایههای خرد مردم در حوزهی تولیداتی است که آن بخش از تولیدات، به جهت کمبود منابع مالی سالهاست روی زمین افتاده است. ما معادن بسیار ارزندهای در شرق کشور داریم؛ معدن مس، معادن طلا و .... اگر مسئلهی تأمین مالی این معادن حل شود به سرعت قابل بهرهبرداری هستند.
با توجه به اینکه کنترل تورم و رشد نقدینگی همچنان اولویت دولت است، ممکن است بنگاههای تولیدی به دلیل سیاست انقباضی پولی دولت با مشکل تأمین مالی مواجه باشند. با توجه به اینکه شما سخنگوی اقتصادی دولت هستید، راهکار دولت -و به خصوص بانک مرکزی- برای حل این مسئله چیست؟ چطور از یک سو کنترل رشد نقدینگی و مهار تورم دنبال میشود و از دیگر سو سرمایه در گردش بنگاههای تولیدی تأمین خواهد شد؟
واقعیت این است که اقتصاد ایران بیش از آن که از جهت کمیت نقدینگی دچار مشکل باشد، به جهت کیفیت نقدینگی در سالهای گذشته دچار آسیب بوده است؛ یعنی کانالهای انتقال منابع نقدینگی کشور به فعالیتهای مولد، کانالهای مؤثری نبودند.
مانع اول این است که فعالیتهای غیرمولد بازده بالایی داشتند و برای بسیاری از افراد جذاب بود که به سمت سفتهبازی و دلالی بروند. با تصویب قانون مالیات بر سوداگری -یا عایدی سرمایه- که مراحل پایانی فرآیند قانونیاش را میگذراند، امیدوار هستیم سال ۱۴۰۳ اولین سال اجرای قانون مالیات بر سوداگری و سفتهبازی باشد.
دومین مانعی که در سالهای گذشته موجب میشد کیفیت نقدینگی در اقتصاد ایران پایین باشد، مسئلهی عدم تعریف مسیرهای انتقال این نقدینگی بود. به عنوان مثال همانطور که پاییندست سدها نیازمند به زهکشی است تا زمینها از محل منابع پشت سد آبیاری شوند، ما هم به جهت سیاستهای هدایت اعتبار در کشور نیازمند این هستیم که با کانالکشی منابع و اعتبارات را به پروژههای اقتصادی بخش مولد هدایت کنیم. البته آن پروژهها هم باید به معنای اقتصادی کلمه قابلیت و جذابیت داشته باشند، نه اینکه به شکل فقط دستوری منبع تزریق شود بلکه باید از اهرمهای تشویقی و تنبیهی بانک مرکزی و مالیاتی به نحوی استفاده کنیم که فعالان اقتصادی خودشان بیایند و همراستا با سیاست هدایت اعتبار ما عمل کنند.
اگر مسیرهای غیرمولد بهشدت بسته شود و اعتبار به فعالیتهای مولد هدایت شود، این دو اتفاق وجه جمع است برای اینکه کشور هم بتواند نقدینگی خودش را کنترل کند و هم در عین حال تنگنای اعتباری را روی دوش تولیدکننده و صادرکننده نیندازد تا صدای نارضایتی تولیدکنندهها بلند نشود که ما کمبود منابع داریم، بانکها تسهیلات اختصاص نمیدهند و امثالهم.
پیشنهاد ما این است که تسهیلات به صورت زنجیرههای تولید باشد، نه اینکه فقط به متقاضی دست اول اعطا شود. فرض کنید یک کسی میخواهد یک پروژهی عمرانی مثل گلخانه یا فعالیت صنعتی معدنی ایجاد کند، به جای اینکه به متقاضی دست اول تسهیلات بدهیم، به زنجیرهی دوم و سوم بدهیم و تا او وارد فعالیت تولیدی شود. ما بگوییم تسهیلات را میدهیم به کسی که برای تو مصالح فراهم کرد و شما رفتید آن کارگاه، کارخانه، گلخانه یا هر چیزی که لازم بود را ایجاد کردید؛ بنابراین در روشهای تسهیلات زنجیرهای تولید، از اصابت نقدینگی به تولید مطمئن میشویم. در این حالت نگرانی نداریم و تسهیلات تورمآفرین نمیشود، بلکه حتماً منجر به افزایش تولید میشود.
منبع: رسانه KHAMENEI.IR
باشگاه خبرنگاران جوان اقتصادی اقتصاد و انرژی